جدول جو
جدول جو

معنی حلال هکاردن - جستجوی لغت در جدول جو

حلال هکاردن
حلال کردن، ذبح شرعی کردن، بخشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بخشودن، روا داشتن، بهلاندن روا دانستن جایز شمردن، بخشودن عفو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلال کردن
تصویر حلال کردن
((حَ کَ دَ))
جایز شمردن، بخشودن، گذشت کردن
فرهنگ فارسی معین
جایزشمردن، مباح کردن، بخشودن، عفو کردن، درگذشتن، ذبح شرعی کردن، روا دانستن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
متوجه کردن، فهماندن
فرهنگ گویش مازندرانی
لالایی خواندن، خوابیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بریدن شاخ و برگ درختان برای خوراک دام، برگ کردن شاخه های
فرهنگ گویش مازندرانی
جوانه زدن، شکوفا شدن، شکفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
بریدن، دو نیم کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
نعل کردن ستور
فرهنگ گویش مازندرانی